ای روی تو آیینه انوار تجلی
بنمای که یابد دل عشاق تسلی
در هر سری از عشق و تمنا و هوائیست
ماییم و هوای تو ز اسباب تمنی
از صورت خوب تو چه معنی بنماید
آن قوم که صورت نشناسد ز معنی
تا جر رخ زیبای تو صورت نپرستند
گو حسن تو بگشای نقاب از رخ دعوی
مأوای حریفان اگر از جنة خلدست
ما را سر کوی تو به از جنت مأوی
بر خاک رهت ابن حسام ار ننشیند
در دیده غم دیده او خاک ره اولی